Saturday, March 27, 2010

در خصوص ويژگي هاي فرشتگان در قران آمده

«لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون؛1
آن‏ها در هيچ سخنى بر خداوند پيشى نمى‏گيرند و مطيع امر خداوندند.»
2.
لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون؛2

فرمان خداوند را مخالفت نمى‏كنند و امر او را اطاعت مى‏كنند.»
3. «و ما منّا اِلاّ و له مقام معلوم؛3

هر كدام از ما فرشتگان داراى رتبه و جايگاه معين و مشخصى است.»
4. چون كارهاى فرشتگان به امر خداوند و اراده او است و خداوند در همه امورش غالب و چيره است - «و الله غالبٌ على امره؛4 خداوند بر كارش مسلط و چيره است - و هيچ چيز در آسمان‏ها و زمين او را عاجز و مغلوب نمى‏سازد،5 فرشتگان نيز كه فرمانبرداران حق بوده، اراده و خواستى جز اراده و خواست او ندارند و همواره چيره و پيروزند.6


در مورد فطرس كه يكى از فرشتگان الاهى است، روايات متعددى داريم كه مضمون و محتواى آن‏ها يك‏سان است. در روايتى مى‏خوانيم: فطرس فرشته‏اى بود كه گردا گرد عرش الاهى در گردش بود و درباره دستورى از اوامر خداوند كوتاهى و سستى ورزيد. بالش به كيفر اين نافرمانى چيده شد و به يكى از جزيره‏ها تبعيد گرديد. هنگامى كه امام حسين(ع) متولد شد، جبريل(ع) براى عرض تبريك به پيامبر(ص) به سوى زمين فرود آمد و در راه با فطرس ديدار كرد. جبريل(ع) به وى پيشنهاد كرد، براى عرض تبريك و تهنيت، با او نزد پيامبر(ص) برود. هنگامى كه جبريل(ع) او را به حضور پيامبر(ص) برد، به امر پيامبر(ص)، بالش را به بدن پاك امام حسين(ع) ماليد و سلامتش را باز يافت.7
عده‏اى از بزرگان معتقدند، داستان فطرس با آيات صريح قرآن كه ويژگى‏هاى فرشتگان را برشمرده، آن‏ها را بندگان مطيع و كريم و شايسته خداوند معرفى مى‏كند و از هر نوع سرپيچى و نافرمانى پيراسته مى‏داند، سازگارى ندارد؛ پس بايد اين گونه روايات را نادرست شماريم؛ و به فرض درستى‏شان، بدان سبب كه نكته‏اى فراتر از ادراك ما دارند، بايد علمش را به اهلش يعنى اولياى برگزيده الاهى واگذاريم و خود را در فهم آن ناتوان بدانيم.


در مقابل عده‏اى بر اين باورند كه فرشتگان اصناف و درجه‏هاى گوناگون دارند. گروهى مقرّبند و گروهى در درجه پايين‏تر جاى گرفته‏اند. آياتى كه هر گونه نافرمانى و سرپيچى را از فرشتگان نفى مى‏كنند، به فرشتگان مقرب مربوط است. فطرس از فرشتگان مقرب نبود تا از هر نوع سركشى پيراسته باشد؛ به ويژه آن كه تخلّف و سرپيچى فطرس در برخى روايات كندى و سستى ورزيدن خوانده شده كه نوعى ترك اولى است نه گناه.
چنان كه پيامبران(ع) نيز درجات مختلف دارند:
«تلك الرسل فضّلنا بعضهم على بعض؛8 بعضى پيامبران را بر بعضى برترى بخشيديم.»
عده‏اى از انبياء ترك اولى داشتند؛ ولى جمعى مانند پيامبر بزرگوار اسلام(ص) و خاندان پاكش جز اراده الاهى اراده‏اى نداشتند و حتى از ترك اولى نيز پيراسته بودند
.

 

جیحون
 نواب
 نظام آباد
 لاله زار
 توپخانه
 سبلان جنوبی
 میدان خراسان
 میدان شوش

No comments:

Post a Comment